بسلامتي مترسک
که با لبخندي به پهناي وجودش
و دستهايي باز به فراخي آرزويش
در حسرت يک آغوش گرم جان داد
چه دعایی کنمت بهتر از این
خنده ات از ته دل ،
گریه ات از سر شوق،
روزگارت همه شاد
سفره ات رنگارنگ،
تنت سالم و شاد،
که بخندی همه عمر
زندگی اگر هزار بار دیگر بود . .
بار دیگر تو . .
بار دیگر تو . .
بار دیگر تو . .
رسيدن به توشیرین ترین بهانه ای ست که
می شود با آن به رنج زندگی هم دل بست
و میان این روزهای شتابزده عاشقانه تر زیست....
رسيدن به تو معراج دست های من است
وقتی که خداراعاشقانه شکر می گویم...
اگه می تونستم تو دنیا یه چیز دیگه باشم ....
می خواستم اشک تو باشم...
که تو چشمات متولد بشم
روی گونه هات زندگی کنم
و روی لب هات بمیرم
همیشه نمی توان زد به بی خیالی و گفت :
تنها آمَده اَم ؛ تنها می روم ....
یک وقت هایی ،شاید حتی برای ساعتی یا دقیقه ای ....
کَم می آوری ..........
دل وامانده اَم یک نَفَر را می خواهد
وقتي اوني که عاشقشي
از پشت بغلت ميکنه
دستاشو حلقه ميکنه دورت
نفساي گرمش ميخوره به گردنت
آروم زيره گوشت زمزمه مي کنه :
" دوستت دارم"
پیراهن خیس ابر تن پوش من است
صد باغ تبر خورده در آغوش من است
این زندگی کبود این تلخ بنفش
زخمی است که سالهاست بر دوش من است
تا چند نظر به روی مهتاب کنم
خود را به هوای دیدنت آب کنم
یک قطعه ی عکس خود برایم بفرست
تا در دل بیقرار خود ، قاب کنم
یاد تو شب و روز ز اندیشه جدا نیست
جز عشق تو اندردل ما هیچ روا نیست
چشم دل مــا سوی تـو دارد ره امّیـد
این درد که داریم بغیر از تو دوا نیست
.: Weblog Themes By Pichak :.